در روزهای اخیر خبرهایی از طرحی بحثبرانگیز برای آیندهی غزه منتشر شده است؛ طرحی که به جای تمرکز صرف بر بازسازی زیرساختها، از مفهومی نوین در دنیای مالی ـ یعنی توکنسازی غزه ـ برای مالکیت و توسعه زمین استفاده میکند. این ایده که با نام GREAT Trust, معرفی شده، نگاهها را به سوی فناوری بلاکچین جلب کرده و موجی از انتقادهای حقوقی و اخلاقی را نیز برانگیخته است.
بازسازی دیجیتال یا تغییر ساختاری؟
بر اساس گزارشهای رسانهای، ایدهی اصلی این طرح آن است که زمینهای غزه از طریق بلاکچین به توکنهایی تقسیم شوند. هر توکن نمایندهی بخشی از زمین خواهد بود و میتواند توسط ساکنان یا سرمایهگذاران بینالمللی خرید و فروش شود. این مدل عملاً امکان مالکیت کسری را فراهم میکند و به زمین غزه ویژگی «نقدشوندگی» میبخشد؛ مفهومی که در شرایط عادی در بازار املاک دستنیافتنی است.
طبق این برنامه، مدیریت غزه برای ۱۰ سال تحت قیمومت آمریکا قرار میگیرد. حدود دو میلیون نفر از ساکنان فعلی تشویق خواهند شد به صورت «موقت» از غزه خارج شوند تا پروژههای بازسازی اجرا گردد. در عوض، مشوقهایی چون ۵۰۰۰ دلار نقدی، چهار سال اجاره رایگان، و یک سال تأمین غذا به آنها وعده داده شده است. صاحبان زمین نیز توکنهایی دریافت خواهند کرد که بعدها میتواند به پول نقد یا مالکیت آپارتمان در شهرهای هوشمند برنامهریزیشده تبدیل شود. به بیان دیگر، توکنسازی غزه به نوعی تلاش دارد ترکیب بشردوستی و سرمایهگذاری را محقق کند.
بازار ثانویه و جذب سرمایه
یکی از بخشهای کلیدی این طرح، ایجاد بازاری ثانویه برای خرید و فروش توکنهای زمین است. در این سناریو، داراییهای غزه تبدیل به یک کلاس دارایی دیجیتال جهانی خواهند شد که روی بلاکچین ثبت و شفافیت معاملات تضمین میشود. این بخش از طرح میتواند میلیاردها دلار سرمایه بینالمللی را جذب کند. طراحان معتقدند که توکنسازی غزه میتواند مسیر بازسازی و توسعه را تسریع نماید.
با این حال، منتقدان میگویند چنین بازاری بیش از آنکه برای مردم غزه سودمند باشد، فرصت سودآوری برای بازیگران بزرگ مالی ایجاد خواهد کرد. در عمل، زمین به یک دارایی مالی تبدیل میشود که امکان دارد صاحبان اصلی آن تنها سهمی محدود از منافع آن را دریافت کنند.
انتقادها: حقوق بشر و مشروعیت
واکنشها به این طرح بسیار تند بوده است. شورای روابط اسلامی-آمریکایی (CAIR) آن را «غیرقابل تحمل اخلاقی» و «غیرقانونی طبق قوانین بینالمللی» خوانده است. برخی ناظران نیز این طرح را با جرایم تاریخی مقایسه کردهاند که طی آن جمعیتهای بومی مجبور به ترک سرزمین خود شدند.
مسئلهی کلیدی در این انتقادها، حق بازگشت و مالکیت فلسطینیان است. اگرچه طراحان از واژهی «داوطلبانه» استفاده میکنند، اما در شرایط جنگ و فشار اقتصادی، خروج از سرزمین به سختی میتواند داوطلبانه تلقی شود. در چنین بستری، توکنسازی غزه بیشتر به ابزاری برای تغییر جمعیتی تعبیر میشود تا یک فرصت اقتصادی.
فناوری در خدمت سیاست
استفاده از بلاکچین و توکنسازی در این سطح، پدیدهای نوین است. پیشتر این فناوری در بازار املاک لوکس و آثار هنری به کار رفته بود، اما اکنون برای نخستین بار در مقیاس یک سرزمین بحرانزده مطرح میشود. این تغییر نشان میدهد که فناوریهای مالی میتوانند به ابزار سیاسی و حتی ژئوپولیتیکی تبدیل شوند.
سؤال اساسی اینجاست: آیا توکنسازی غزه میتواند به بازسازی و ایجاد ثبات کمک کند، یا تنها بهانهای است برای مشروعیتبخشی به طرحی که عملاً به کنترل خارجی و تغییر ساختار جمعیتی منجر میشود؟
ابعاد اقتصادی توکنسازی غزه
از منظر اقتصادی، این طرح دو چهره دارد:
- سناریوی مثبت: جذب سرمایه خارجی، ایجاد شفافیت در مالکیت، و تأمین مالی بازسازی. در این حالت، توکنسازی غزه میتواند به ابزاری کارآمد برای توسعه تبدیل شود.
- سناریوی منفی: تمرکز مالکیت در دست سرمایهگذاران خارجی، کاهش حق تصمیمگیری مردم محلی، و تبدیل غزه به بازاری سودآور برای دیگران. در این حالت، توکنسازی غزه نهتنها مشکلی را حل نخواهد کرد، بلکه احتمالاً شکافهای اقتصادی و اجتماعی را عمیقتر میکند.
جمعبندی
طرح توکنسازی غزه، فارغ از جزئیات فنی و سیاسی آن، پرسشهای مهمی دربارهی آیندهی استفاده از فناوریهای مالی در مناطق بحرانزده مطرح میکند. این رویکرد نشان میدهد که بلاکچین میتواند فراتر از دنیای رمزارزها، وارد حوزههای اجتماعی و سیاسی نیز شود. با این حال، موفقیت چنین طرحهایی تنها زمانی امکانپذیر است که حقوق و منافع مردم محلی در اولویت قرار گیرد.
در این میان، آشنایی با فناوریهای نوین مالی و کاربردهای واقعی آن اهمیت زیادی دارد. وبسایت سیمکس با ارائه تحلیلهای تخصصی در حوزه بلاکچین، رمزارزها و خدمات آموزشی مرتبط، میتواند به مخاطبان کمک کند تا درک دقیقتری از مفاهیمی مانند توکنسازی غزه و تأثیر آن بر اقتصاد و سیاست جهانی داشته باشند. بهرهگیری از چنین منابعی به فعالان اقتصادی و علاقهمندان فناوری این امکان را میدهد که فرصتها و چالشهای پیشرو را بهتر بشناسند و تصمیمهای آگاهانهتری بگیرند.